علی اکبر دهخدا

علامه علی اکبر دهخدا در حدود سال ۱۲۹۷ ه. ق. در تهران متولد شد. پدر دهخدا خان باباخان که از مالکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید.
هنگامی که علی اکبر دهخدا ده ساله بود پدر وی وفات کرد، و دهخدا با توجه مادر خود به تحصیل ادامه داد. در آن زمان یکی از فضلای عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی برای تعلیم و تربیت دهخدا تعیین شد. چون منزل دهخدا در جوار منزل مرحوم آیهالله حاج شیخ هادی نجم آبادی بود، وی از این حسن جوار استفاده کامل میبرد و با وجود صغر سن مانند اشخاص سالخورده از محضر آن بزرگوار بهره مند میگشت. همزمان به تحصیل زبان فرانسه پرداخت.
بعداً هنگامی که معاونالدوله غفاری به سفارت ایران در بالکان منصوب شد، دهخدا را با خود به اروپا برد، دهخدا دو سال در اروپا و بیشتر در وین پایتخت اتریش اقامت داشت، و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد. مراجعت دهخدا به ایران مقارن با آغاز مشروطیت بود، و از آن موقع با همکاری مرحوم جهانگیرخان و مرحوم قاسمخان روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و آن از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود. جذابتر ین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که به عنوان «چرند و پرند» به قلم استاد و با امضای «دخو» نوشته میشد، و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. وی مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی در طی آن مقالات منتشر میکرد.
پس از تعطیل مجلس شورای ملی در دوره محمد علیشاه، دهخدا را با جمعی از آزادی خواهان به اروپا تبعید کردند. وی در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود، سپس به سوئیس رفت و در «ایوردن» سوئیس نیز سه شماره از «صوراسرافیل» را منتشر کرد. آنگاه به استانبول رفته با مساعدت جمعی از ایرانیان که در ترکیه بودند روزنامهای به نام «سروش» به زبان فارسی انتشار داد که در حدود پانزده شماره منتشر شد.
پس از اینکه مجاهدین تهران را فتح کردند و محمدعلی شاه خلع گردید، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد، در دوران جنگ بینالمللی اول، دهخدا در یکی از قرای چهارمحال و بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران بازگشته از کارهای سیاسی کناره گرفت، و به خدمات علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد از آن زمان تا پایان حیات بیشتر به مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفات گرانبهای خویش مشغول بود.
بنابرنظر شادروان دکتر دبیرسیاقی، دهخدا شخصیتی است چند وجهی. وجوه شخصیت او عبارتاند از:
اول - دهخدای سیاستمدار و مبارز. او در آغاز انقلاب مشروطه جوانی پرشور و آزادیخواه و روشنفکر و میهندوست بود. عضو کمیتۀ ۱۶ نفره مبارزه با استبداد بود. بعد از پیروزی آزادیخواهان از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد. با آغاز جنگ جهانی اول و شکست آزادیخواهان او از سیاست کناره گرفت.
دوم- دهخدای روزنامهنگار: نام علی اکبر دهخدا در پیشانی تاریخ مطبوعات ایران میدرخشد و روزنامه صوراسرافیل به مدیریت میرزاجهانگیر شیرازی و سردبیری علی اکبر دهخدا و مقالههای آتشین دهخدا تأثیری زیادی در بیداری مردم داشت. دهخدا روزنامهای دیگری به نام سروش در ترکیه منتشر کرد.
سوم - دهخدای نویسنده و طنزپرداز: طنز دهخدا طنزی است تلخ و گزنده و دلنشین. تلخ و گزنده برای اصحاب فساد، دلنشین برای ارباب صلاح. نمونههای عالی طنز دهخدا در سراسر مقالات چرندوپرند و مجمعالامثال و اشعار او دیده میشود.
چهارم - دهخدای شاعر: دهخدا در تحول شعر فارسی از پیشکسوتان است. او با سرودن قطعه یادآر شمع مرده یادآر قدمهای اولیه تحول در شعر فارسی را برداشت. او از نخستین کسانی است که زبان عامه مردم را وارد شعر فارسی کرد. دیوان دهخدا به همت دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی به چاپ رسیده است.
پنجم - دهخدای محقق و پژوهشگر: نمونه بارز از این وجه از شخصیت دهخدا کتاب امثال و حکم اوست. جمعآوری امثال متداول بر زبان مردم کوچه و بازار و ثبت و ضبط آنها و بیان اصل و منشأ و مفهوم آن امثال، کاری جانفرسا و سخت بود که تنها از پژوهشگری چون علامه دهخدا بر میآمد. علاوه بر آن دهخدا بر بیشتر آثار نظم و نثری که برای تهیه فیش برای لغتنامه میخواند حاشیه مینوشت و آنها را تصحیح میکرد. از آن جمله است آثاری چون: دیوان منوچهری، دیوان فرخی، دیوان ناصرخسرو، دیوان مسعود سهد، دیوان ابن یمین، دیوان حافظ، دیوان سیدحسن غزنوی، دیوان سوزنی، یوسف و زلیخا، لغت فرس اسدی، صحاح الفرس.
ششم: دهخدای مترجم: او برای آشنایی مردم با ادبیات جهان و علوم و فنون جدید، ترجمۀ آثار جهان را لازم میدانست به همین دلیل خود چند اثر مانند روحالقرانین و عظمت و انحطاط رومیان را ترجمه کرد.
هفتم: دهخدای فرهنگنویس: این وجه شخصیت دهخدا از وجوه دیگر او به خاطر تألیف لغتنامۀ دهخدا بارزتر و شناختهشدهتر است. لغتنامۀ دهخدا تنها کار علمی دستهجمعی در ایران است که به سامان رسیده و پایان گرفته. این توفیق عظیم از حسن نیت و صفای باطن و اخلاص دهخدا و یاران او بوده است.
علامه دهخدا در بارۀ لزوم تـألیف لغتنامه اینگونه مینویسد: وقتی ضعف و انکسار ملّت خود را دیدم دانستم که ما ناگزیریم با سلاح وقت مسلّح شویم، و آن آموختن تمام علوم امروزی بود و گرنه ما را جزو ملل وحشی میشمردند و بر ما آقایی را روا میبینند و آموختن آن اگر به زبان خارجی بود البته میسّر نمیشد و اگر بر فرض محال میسّر میگردید؛ زبان، که اُسِّ ممیّزات ملیّت ماست متزعزع میگشت. پس بایستی آن علوم و فنون را ما ترجمه کنیم و در دسترس مکاتب بگذاریم و این میسّر نمیشد جز بدینکه اوّل، لغات خود را بدانیم و این کار، نوشتن لغتنامۀ شامل و کافل تمام لغات را لازم داشت. این بود که من به فکر تدوین لغتنامه افتادم.
علامه دهخدا در ساعت شش و سه ربع بعدازظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ ه. ش. در خانه مسکونی خویش به رحمت ایزدی پیوست. پیکر آن مرحوم در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید..