یادداشت تحلیلی
برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۹

برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۹
اکرم سلطانی
...................................................
«آبپاشان»
در لغتنامۀ بزرگ فارسی، جزوۀ شمارۀ ۱ از حرف آ، برای مدخل «آبپاشان» ۳ معنی آمدهاست، معنی شماره ۳ آن نام جشنی است که در دوران باستان تا دوران صفویه در سیزدهم تیرماه هر سال برپا میشد و در آن روز هرکسی بر همسایگان گلاب و آب میپاشید. به آن آبریزگان و آبریزان نیز میگفتند. این جشن هنوز در بین اهالی قاسمآباد گیلان و ارامنۀ ایران برگزار میشود.
گویند در زمان فیروز جد نوشیروان چند سال در ایران قحطی و خشکسالی بوده است و شاه و مردم در این روز به دعا باران خواستهاند و باران بیامده است و مردم به شادی آب بر یکدیگر پاشیدهاند و این رسم و این جشن بجای مانده است:
- شاه عباس به اتقاق در چهارباغ صفاهان تماشای آبپاشان فرمودند. اسکندربیگ (عالمآرای عباسی، ۸۳۴)
- آبپاشان است در کوی پریرویانِ یزد / تا نمانی پایدرگِل، چشم بر رویی مکن. نظیری نیشابوری (دیوان، ۲۷۶)
- روز عید ایشان بود… ارباب و اهالی مازندران تمام آمده و تماشا میکردند و تمام آبپاشان میکردند. ؟ (عالمآرای صفوی، ۳۲۴)
- آبریزگان اصفهان آن است که مردمان آب را بر یکدیگر ریزند. گردیزی (زین الاخبار، ۲۴۷)
- به روز آبپاشان هیچ سِیری نیست زآن بهتر / که هردم زاهد خشک افکنی در آب و گردد تر. مخلص کاشانی (دیوان، ۲۹۸)
آیا شما جایی میشناسید که هنوز این جشن را برپا کنند؟
...................................................
پینوشت: «لغتنامۀ بزرگ فارسی» عنوان فرهنگ لغتی است که مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در دست تألیف دارد و تا کنون ۸ جلد از آن مربوط به حروف «آ»، «الف» و قسمتهایی از حرف «ب» منتشر شده است. «برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی» یادداشتهای تحلیلی کوتاهی از این لغتنامه است که خانم اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف مؤسسه آنها را تهیه کرده است و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود.
نظر شما :