یادداشت تحلیلی
برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۸

برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۸
اکرم سلطانی
...................................................
«آستانه»
در لغتنامۀ بزرگ فارسی، جزوۀ شماره ۳، از حرف آ، برای مدخل «آستانه» ۱۲ معنی آمده است، از آن جمله:
• چوب زیرین از چارچوب در:
- در و دیوار و بوم و آستانه / نگاریده به نقش چینیانه. فخرالدین اسعد (ویس و رامین، ۹۱) (ق ۵)
- هنوز پایم را در آستانۀ در نگذاشته بودم که صدای تیر بلند شد. سیمین دانشور (سوشون، ۲۵۴) (ق ۱۴)
• در و دروازه:
- این قلعه بر کوهی است بلند… آستانۀ آن از چوب است و از دور میبینند. حسن بن علی (ترجمۀ تاریخ قم، ۷۳) (ق ۹)
• قسمت پیشین اتاق و خانه. کفشکن:
- به درگاه آمدند و روی در خاکِ آستانه مالیدند و بگریستند. بیهقی (تاریخ، ۹۱۴) (ق ۵)
- نه رویِ رفتنم از خاکِ آستانۀ دوست / نه احتمال نشستن، نه پایِ رفتارم. سعدی (کلیات، ۵۱۴) (ق ۷)
• بارگاه و درگاه سرای بزرگان:
- گو برو و آستین به خون جگر شوی / هرکه در این آستانه راه ندارد. حافظ (دیوان، ۷۸) (ق ۸)
• معنی شماره ۱۱ آن کنایه است از همسر، زوجه و زن با شواهد زیر:
- چون شوی تو بیاید او را بگوی که این آستانۀ درِ تو سخت نیکوست، نگه دار. بلعمی (تاریخ، ۲۱۲)
- ابراهیم گفت چون اسماعیل بازآید او را بگوی که من گفتم که این آستانۀ در تو ناشایسته است، این را برکَن و دیگر نشان.؟ (ترجمۀ تفسیر طبری، ۸۳۴) (ق ۴)
- اسماعیل را بگو که این آستانه نگاه دار.؟ (مجملالتواریخ والقصص، ۱۹۱) (ق ۶)
به نظر شما آیا ارتباطی بین معنی ۱۱ با معانی ذکر شده وجود دارد؟
...................................................
پینوشت: «لغتنامۀ بزرگ فارسی» عنوان فرهنگ لغتی است که مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در دست تألیف دارد و تا کنون ۸ جلد از آن مربوط به حروف «آ»، «الف» و قسمتهایی از حرف «ب» منتشر شده است. «برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی» یادداشتهای تحلیلی کوتاهی از این لغتنامه است که خانم اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف مؤسسه آنها را تهیه کرده است و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود.
نظر شما :