یک فنجان واژهشناسی
واژهشناسی - ۵۳

یک فنجان واژهشناسی - ۵۳
بهروز صفرزاده
...................................................
داوطلب
واژۀ «داوطلب» از دو جزء تشکیل شدهاست:
داو (نوبتِ بازی)
طلب (از طلبیدن)
در بازیِ تختهنرد، هریک از دو حریف به نوبت بازی میکنند. این نوبتِ بازی را در قدیم «داو» مینامیدند. وقتی کسی داو میخواست/ میطلبید، از حریفِ خود میخواست به او اجازه بدهد از نوبتش استفاده کند. چنین کسی «داوطلب» بود. بعدها «داوطلب» به معنیِ کسی شد که به میل و ارادۀ خود کاری انجام میدهد.
...................................................
پینوشت: «یک فنجان واژهشناسی» سلسله یادداشتهایی است که به کالبدشکافیِ برخی واژههای رایج در فارسی میپردازد و چند و چونِ پیدایش و تحولِ آنها را میکاود. این یادداشتها را آقای بهروز صفرزاده، از اعضای هیئتِ مؤلفانِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا، نوشته و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود. امیدواریم هر فنجان از این واژهشناسی به کامتان گوارا باشد.
نظر شما :