یادداشت تحلیلی
برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۵

برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۱۵
اکرم سلطانی
...................................................
«آستین برافشاندن»
در «لغتنامۀ بزرگ فارسی»، جزوۀ شمارۀ ۴ از حرف آ، برای لغت «آستین» مصدرمرکبها و ترکیبهای (زیرمدخلهای) بسیاری آمده است. یکی از مصدرهای مرکب «آستین افشاندن» است که علاوه بر ذکر معانی، ترکیبهایی نیز برای آن آورده شده است:
-- «آستین افشاندن از چیزی»، کنایه است از روی گردانیدن از آن. ترک کردن آن:
هیچ کاری بی تأمل گرچه صائب خوب نیست / بی تأمّل آستین افشاندن از دنیا خوش است. صائب (دیوان، ۲/۵۱۳) (۱۰۸۱ ق)
-- «آستین افشاندن بر کسی یا چیزی»، که چهار معنی کنایهای دارد:
۱. تکان دادن دست و آستین به سوی کسی یا چیزی به قصد راندن و دور کردن او یا آن:
- دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین / ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دستآموز را. وحشی بافقی (دیوان، ۷، چ نخعی) (۹۹۱ ق)
- چند فشانی آستین بر من و روزگار من / دست رها نمیکند، مِهر گرفته دامنم. سعدی (کلیات، ۵۲۱، چ ۲ مصفا) (۶۹۱ ق)
۲. کراهت و نفرت نشان دادن به او. روی گردانیدن و اعراض کردن از او:
- طمع مدار که از دامنت بدارم دست / به آستین ملالی که بر من افشانی. سعدی (کلیات، ۶۰۳، چ ۲ مصفا) (۶۹۱ ق)
۳. ترک گفتن آن. دست برداشتن از آن:
- بیفشاند آستین بر هر دو عالم / قلندروار در میخانه بنشست. عراقی (دیوان، ۱۴۶) (۶۸۸ ق)
- رقص وقتی مسلّمت باشد / کآستین بر دو عالم افشانی. سعدی (کلیات، ۶۰۰، چ ۲ مصفا) (۶۹۱ ق)
۴. لطف و مرحمت کردن به او. بخشش و نثار کردن بر وی:
- در دامن اوست عین مقصود / بر ما بفشاند آستین را. مولوی (کلیات شمس، ۱/۷۶) (۶۷۲ ق)
...................................................
پینوشت: «لغتنامۀ بزرگ فارسی» عنوان فرهنگ لغتی است که مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در دست تألیف دارد و تا کنون ۸ جلد از آن مربوط به حروف «آ»، «الف» و قسمتهایی از حرف «ب» منتشر شده است. «برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی» یادداشتهای تحلیلی کوتاهی از این لغتنامه است که خانم اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف مؤسسه آنها را تهیه کرده است و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود.
نظر شما :