یادداشت تحلیلی
برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۶

برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۶
اکرم سلطانی
...................................................
«آوازه»
در «لغتنامۀ بزرگ فارسی» جزوة شمارة ۷ از حرف «آ»، معنی شمارۀ ۴ و ۵ مدخلِ «آوازه» چنین آمده است: ۴-« شایعه. چو»، ۵-« خبر. آگاهی. اطلاع». امروز «شایعه» جای «آوازه» در این دو معنی را گرفته است، در حالی که تا قرن سیزدهم هجری این دو معنی کاربرد داشته است. به شواهد زیر توجه کنید
- چون یاران آوازۀ کشتن رسول بشنیدند دلهای ایشان شکسته شد. سورآبادی (تفسیر، ۳۲۱) (۴۸۱ هـ. ق.)
- آوازه در شهر افتاد که سیهدیو را کشتند. فرامرز بن خداداد (سمک عیار، ۴/ ۲۹) (۵۸۵هـ. ق.)
- چون شهر به شهر تا به بغداد / آوازۀ عشق او درافتاد… نظامی (لیلی و مجنون، ۲۲۰) (۶۱۴. ق.)
- گو خلق بدانند که من عاشق و مستم / آوازه درست است که من توبه شکستم. سعدی (کلیات، ۵۰۴،چ مصفا) (۶۹۱هـ. ق.)
- بِدان آوازه خلق آنچه داشتند بِدان کار صرف میکردند. رشیدالدین فضلالله (تاریخ غازانی، ۳۱۶) (۷۱۲هـ. ق.)
- گمانم این حدیث آوازۀ اوست / هم از نیرنگهای تازۀ اوست. وصال (دنبالۀ فرهاد و شیرین، دیوان وحشی، ۵۷۴)(۱۲۶۲هـ. ق.)
آیا شما موافق هستید در نوشتن و گفتن بجای «شایعه» و «خبر»، «آوازه» را به کار ببریم. مثلاً بگوییم «در شهر آوازه شده است که فردا تعطیل است»؟
...................................................
پینوشت: «لغتنامۀ بزرگ فارسی» عنوان فرهنگ لغتی است که مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در دست تألیف دارد و تا کنون ۸ جلد از آن مربوط به حروف «آ»، «الف» و قسمتهایی از حرف «ب» منتشر شده است. «برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی» یادداشتهای تحلیلی کوتاهی از این لغتنامه است که خانم اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف مؤسسه آنها را تهیه کرده است و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود.
نظر شما :