یادداشت تحلیلی
برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۵

برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی - ۵
اکرم سلطانی
...................................................
«آموزگار»
در «لغتنامۀ بزرگ فارسی» جزوۀ شمارۀ ۶ از حرف آ، علاوه بر معنی عام لغت «آموزگار» که صفت هر آموزانندهای است، به طور خاص صفت کسی دانسته شده است که شغل او آموزش و یاددهی به دیگران است و برای آن شواهدی از رودکی تا دوران معاصرآورده شده است. اندکی تأمل در شواهد نشان میدهد که این لغت زیبا رفتهرفته فراوانی کاربردش را از دست داده و «معلّم» جایش را گرفته است. برای این لغت معانی دیگری ازجمله «ماهر و حاذق» و «آموزنده و یادگیرنده» نیز آمده است. به شواهد زیر دقت کنید
- گفت وزیر ای مَلِکِ روزگار / گویم اگر شه بُوَد آموزگار. نظامی (مخزنالاسرار، ۸۰)
- مصوّران آموزگار و نقاشان شیرینکار، صورتهای جانفزا و نقش و نگارهای دلربا مصوّر و منقّش نمودند. رستم الحکما (رستمالتواریخ ،۴۱۴)
- مرا این روزگار آموزگاری است / کز این به نیستمان آموزگاری. ناصرخسرو (دیوان،۴۴۳، چ تقوی)
- چه خوش گفت با کودک آموزگار / که کاری نکردیم و شد روزگار. سعدی (بوستان،کلیات، ۳۲۰، چ مصفا)
- آموزگار خلق شدیم اما / نشناختیم خود الف و با را. پروین اعتصامی (دیوان، ص ۴)
- به نظر شما بهتر نیست بجای لغت «معلّم» از «آموزگار» استفاده شود؟
...................................................
پینوشت: «لغتنامۀ بزرگ فارسی» عنوان فرهنگ لغتی است که مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در دست تألیف دارد و تا کنون ۸ جلد از آن مربوط به حروف «آ»، «الف» و قسمتهایی از حرف «ب» منتشر شده است. «برگی از لغتنامهٔ بزرگ فارسی» یادداشتهای تحلیلی کوتاهی از این لغتنامه است که خانم اکرم سلطانی، سرپرست بخش تألیف مؤسسه آنها را تهیه کرده است و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا منتشر میشود.
نظر شما :