فارسی برای غیر فارسی زبانان
شب چله
شب چله
دکتر پگاه خدیش (عضو هیأت علمی مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا)
آخرین شب پاییز و طولانیترین شب سال است. پس از آن، به تدریج شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشوند.
وجه تسمیه: در باور ایرانیان در گذشته زمستان به دو چله تقسیم میشد: چله بزرگ که از اول دی تا دهم بهمن، دقیقاً به مدت چهل روز طول میکشید و در پایان آن جشن سده برگزار میشد؛ و چله کوچک از دهم بهمن تا اول اسفند که بیست روزه بود. چهار روز آخر چله بزرگ همراه با چهار روز اول چله کوچک را چارچار میگفتند که اوج سرما به شمار میرفت.
در باورهای مردم، این دو چله با هم برادرند. وقتی چله بزرگ تمام میشود، برادر کوچک میپرسد در این مدت چه کردی؟ میگوید آمدم و سرما و برف و یخبندان با خود آوردم. چله کوچک میگوید این که سرما نیست. بیا و ببین که من بچه را در گهواره و پیرزنان را زیر کرسی از سرما خشک میکنم، همۀ ظرفها و کوزهها را میشکنم، دنیا را نابود میکنم. چلۀ بزرگ میگوید خدا را شکر که عمرت کوتاه و پشتت بهار است.
تاریخچه
کلمۀ یلدا از زبان سریانی است به معنای تولد.
آئین مهرپرستی یا میترائیسم از کهنترین ادیان اقوام آریایی بوده است. مهر یا میترا خدای جنگ و پیروزی، حافظ و نگهدار پیمانها، دشمن دروغ، و بخشندۀ نعمت و روزی است. مهر، پیش از طلوع خورشید به شکل پرتوهای درخشان نور و روشنایی ظاهر میشود. به نوشتۀ اوستا، مهر سوار بر گردونهای که چهار اسب سفید آن را میکشند در آسمان پدیدار میشود.
سرود نیایش مهر پیش از ظهور زرتشت وجود داشته است. پس از رواج آئین زرتشت، با اصلاحاتی که در دین کهن صورت گرفت، مهر را یکی از ایزدان و فرشتگانِ یاریرسانِ اهورامزدا قرار دادند. با این حال نیایشها و آئینهای پرستش مهر در دین زرتشتی هم راه یافت.
شب یلدا شب تولد ایزد مهر است. ایرانیان دی و بهمن ماه را زمان قدرت گرفتن اهریمن تاریکی و سرما میدانستند. در شب یلدا یعنی نخستین شب ماه دی، برای کمک به پیروزیِ خورشید که در این شب زاده میشد، تا صبح بیدار میماندند، آتش میافروختند، پایکوبی میکردند و برای پیروزی خورشید بر دیو سرما و تاریکی نیایش میکردند.
جالب است که در فرهنگ ایران، اعتقاد بر این است که اگر نوزادی چهل روز زنده بماند، میتواند بر بیماریها و مرگ غلبه کند و برایش جشن میگرفتند. به همین دلیل، در دهمین روز بهمن ماه، یعنی پایان چلۀ بزرگ، در چهلمین روز زاده شدن خورشید، جشن بزرگ و باشکوهی برگزار میشد به نام جشن سده، به نشانۀ شکست اهریمن و غلبۀ خورشید.
مهر خدای جنگ و یاریگر جنگاوران بود، و در میان سپاهیان بسیار عزیز و محترم به شمار میرفت. سپاهیان ایرانی، آئین مهر را در جنگها به روم بردند و رومیان نیز آن را پذیرفتند. در روم از پانصد سال پیش از میلاد تا قرن چهارم میلادی، روز ۲۲ دسامبر، برابر با اول دی ماه را روز تولد مهر شکستناپذیر
(sol invictus) میدانستند و آن را جشن میگرفتند. در سدۀ چهارم میلادی امپراتور روم دین مسیح را پذیرفت و مسیحیت دین رسمی شد ولی آئینهای مهری از بین نرفت و همچنان باقی ماند. به سبب اشتباهاتی که در محاسبۀ کبیسه روی داد، ۲۵ دسامبر را روز تولد مسیح دانستند. برخی از آئینهای جشن تولد مسیح با آداب ایرانی جشن مهر شبیه است، از جمله افروختن آتش و شمع، گرد هم آمدن، جشن و پایکوبی، نیایش شبانه، آراستن درخت سرو یا کاج که در باور ایرانیان نماد مقاومت در برابر سرما و درختی مقدس است، هدیه دادن به دوستان و خانواده،...
آئینهای شب چله
در این شب معمولاً اعضای خانواده در منزل بزرگترین فرد خانواده جمع میشوند. سفرۀ شب چله را در قدیم روی کرسی، و اکنون روی زمین یا میز میاندازند. و در آن انواع خوردنیها، از جمله میوههای تر زمستانی (انار، سیب، به،..)، میوههای خشک و آجیل، شیرینی و نقل و … میگذارند. در شهرهای مختلف غذاهای گوناگونی برای این شب پخته میشود، مانند انواع آشها و پلوها. در شب چله با نیت دور ماندن از بیماری، اثر نکردن سرمای سخت بر بدن، و تحمل گرما و تشنگی در تابستان، انار و هندوانه میخورند.
برای گذراندن وقت و بیدار ماندن تا صبح، قصه و چیستان میگویند، حافظ و شاهنامه میخوانند، و فال میگیرند، مانند فال کوزه، فال انار، فال سوزن، فال گردو....
رسم است کسانی که تازهعروس دارند یا هنوز عروس عقدکرده را به خانۀ داماد نبردهاند برای عروس خوانچه میفرستند، شامل چند سینی که در آنها هدیههایی مانند طلا و جواهر، پارچه، کفش و لباس، میوه، شیرینی، و … است.
در روستاها و محلهها، بچهها به صورت گروهی به در خانۀ همسایهها میروند، و با خواندن شعرهایی از صاحبخانه هدیه میخواهند. اگر صاحبخانه به آنها چیزی بدهد (معمولاً پول یا نقل یا شیرینی، گردو، توت خشک، …) او را دعا میکنند. وگرنه شعرهایی در هجو و سرزنش او میخوانند و میروند. بچهها در پایان شب، هدیهها را بین خودشان تقسیم میکنند.
فال کوزه یا مُهره
چنان است که در کوزهای آب میریزند و هر کدام از حاضران نشانهای (انگشتر، مهره، کلید، گل سر، …) در آن میاندازند. بعد دخترکی آنها را دانه دانه درمیآورد و کسی یک بیت از حافظ یا دوبیتی یا ترانهای میخواند. آن کس که نشانهاش از کوزه درآمده، آن شعر را فال خودش میداند.
شالاندازی
در قدیم برای خواستگاری از دختری، از روزن سقف یا دیوار خانه شالی آویزان میکردند. اگر خانواده به وصلت راضی بودند، نقل و شیرینی به سر شال گره میزدند. اگر نه، آجر یا دمپایی کهنه به آن میبستند. گاهی دلدادگان از این روش برای هدیه دادن به همدیگر استفاده میکردند و دختران جوان برای نامزدهایشان، دستمالهای گلدوزی شده یا جوراب یا کلاه به سر شال میبستند.
فال انار را دخترها و پسرهای دم بخت میگیرند. سر یک انار را با دقت بسیار میبرند به شکلی که هیچ دانۀ اناری بریده نشود. بعد آن را میشکنند و میچشند. معتقدند که اگر انار شیرین باشد همسر آیندهشان مهربان و خوش اخلاق، اگر ترش باشد بداخلاق و عصبانی، و اگر دومزه باشد معتدل و آرام خواهد بود.
گسترۀ جغرافیایی
شب چله را در ایران، افعانستان، تاجیکستان، آذربایجان، پاکستان، شمال هند و کشمیر جشن میگیرند.
شب یلدا به سبب سیاهی و تاریکی و طولانی بودنش مایۀ ساخت مضمونهای گوناگونی در شعر و ادب فارسی قرار گرفته است. شاعران فارسیگو زلف و گیسوی معشوق، غصه و اندوه شاعر، روزگار تلخ و سخت، و روز هجران و جدایی از یار را به یلدا تشبیه کردهاند. همچنین ابیات بسیاری وجود دارد که در آنها با کلمات یلدا، خورشید و مسیح مضمونسازی کردهاند که میتواند نشانۀ ارتباط قدیمی این سه عنصر باشد.
نظر شما :