درگذشت دکتر مظاهر مصفا، استاد فرهیخته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران

دکتر مصفا و فرزندپروری
ایرج شهبازی، عضو هیئت علمی مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی
خیلی فکر کردم از میان انبوه شعرها و سخنان ارزشمند شادروان دکتر مظاهر مصفا کدام قطعه را انتخاب کنم که هم معرّف شخصیت والای او باشد و هم به کار پدرها و مادرها و اهالی تعلیم و تربیت بیاید. از میان آن همه کار درخشان، سرانجام بندی از مقدمه هنرمند ارجمند، علی مصفا، را بر کتاب «نسخه اقدم» که شامل چهارپارههای دکتر مصفاست، انتخاب کردم. این قطعه که نه از دکتر مصفا، بلکه درباره اوست، برای پدرها و مادرهایی سودمند است که پیوسته نگران آینده فرزند خود هستند و با انواع کلاسهای باربط و بیربط و با اصناف سختگیریها در امر تعلیم و تربیتِ فرزند، فرصت زندگی را به طور کامل از او میگیرند و در خوشبینانهترین حالت فرزند را به کسی تبدیل میکنند که دارای چندین مدرک علمی و هنری است و درآمد زیاد و موقعیت اجتماعی خوبی دارد، ولی اصلاً حال و حوصله زندگی کردن ندارد و به هیچ وجه نمیتوان فروغ زندگی را در چشمان او دید. متن زیر برای کسانی که برای موفقیتِ تحصیلی فرزند، تسمه از گرده او میکشند و همه شوق و شور زندگی را در او میکُشند، بسیار قابل تأمل است.
خوب است بدانیم نتیجه تعلیم و تربیتِ استاد مصفا که برای بسیاری از افراد شگفتآور و غیرقابل قبول به نظر میرسد، فرزندانی است که هریک در کار خود کامیاب و موفقاند: علی مصفا (بازیگر سینما و تلویزیون و همسر لیلا حاتمی)، کیمیا مصفا، گلزار مصفا (استاد زبان و ادبیات فارسی)، امیراسماعیل مصفا (استادیار فیزیک دانشگاه صنعتی شریف).
باری، این است بخشی از مقدمه علی مصفا بر نسخه اقدم:
«با فرزندانش هم مثل هیچ پدر دیگری که ما میشناختیم نبود… هر روز صبح وسوسهمان میکرد که مدرسه نرویم و در خانه استراحت کنیم. خیلی وقتها هم خودش به مدرسه زنگ میزد و خبر سوختن در تب یا دلپیچه و دلدردمان را به ناظم مدرسه میداد و عذرمان را میخواست. وقتی هیولای امتحان را در چشمانمان میدید، برای تجدید شدن در امتحانات آخر سال جایزه تعیین میکرد و وعده جایزهای بزرگتر میداد برای کسی که یکسره رفوزه میشد».
(مقدمه علی مصفا بر «نسخه اقدم» (مجموعه چهارپارهها). تهران: فرهنگ نشر نو، ۱۳۹۵، صص ۱۹-۱۸).
نظر شما :