لغتنامه
نمایش ۳۴۳٬۲۹۱ تا ۳۴۳٬۳۱۸ مورد از کل ۳۴۳٬۳۱۸ مورد.
# | مدخل | معنی |
---|---|---|
| ||
۳۴۳۲۹۱ | یونگ | (اِخ) کارل گوستاو. روانکاو و روانشناس سویسی (۱۸۷۵-۱۹۶۱ م.). مؤسس مکتب روانشناسی تحلیلی که شاخه ای از روانکاوی فرویدی است. نخست در دانشگاه بال پزشکی خواند و سپس به روان پزشکی روی آورد. در سال ۱۹۰۷ م. فروید را ... |
۳۴۳۲۹۲ | یونن | [ نُ ] (اِخ) ژونن . رجوع به ژونن شود. |
۳۴۳۲۹۳ | یونه | [ نَ ] (اِخ) نام قدیم فسطاط مصر. (از فتوح البلدان بلادری ص ۲۴۹). رجوع به فسطاط شود. |
۳۴۳۲۹۴ | یونی | (اِ) دانگ. (آنندراج). رجوع به دانگ شود. |
۳۴۳۲۹۵ | یونی ها | [ یَ وَ ] (اِخ) یونانیهای آسیای صغیر. (از ایران باستان ج ۲ ص ۱۶۰۵). و رجوع به یونان و یون شود. |
۳۴۳۲۹۶ | یونیان | [ یُ ] (اِخ) یکی از شعبه های چهارگانه ای که یونانیان قدیم بدان منقسم شده بودند. آنان از زمانهای بسیار قدیم در خطهٔ شرقی یونان قدیم و خطهٔ شمالی موره سکونت داشتند. گروهی از آنان به حدود ازمیر و افس ... |
۳۴۳۲۹۷ | یونیه | [ یُ یَ / یِ ] (لاتینی، اِ) نام ماه دوم از ماههای مغرب که آغاز آن با آغاز ماههای قبطی برابر است. (از آثارالباقیه ص ۵۰ و ۷۱). یونیو. یونیوس. ژوئن. جون. حزیران. (یادداشت مؤلف): فصبحنا تکریت مع الفجر من یوم ... |
۳۴۳۲۹۸ | یونیو | [ ] (لاتینی، اِ) یونیه. یونیوس.
(یادداشت مؤلف): و هو شهر یونیو
العجمی. (ابن جبیر). استهل هلاله لیلة الثلاثاء
بموافقة الثانی عشر من یونیو. (رحلهٔ
ابن جبیر). و رجوع به یونیوس و حزیران شود. |
۳۴۳۲۹۹ | یونیوس | [ یُ ] (لاتینی، اِ) یونیه. ژوئن. حزیران. (از ۱۰ خرداد تا ۱۰ تیرماه جلالی). (یادداشت مؤلف). نام ماه ششم از ماههای فرنگی. (ناظم الاطباء). یونیه. (آثارالباقیه). آذار. (التفهیم). و رجوع به ژوئن و حزیران شود. |
۳۴۳۳۰۰ | یوه | (اِ) نوع پستی از باز شکاری که تعلیم پذیر نیست. (ناظم الاطباء). یوهر. یوهه. |
۳۴۳۳۰۱ | یوهان | [ یُ ] (اِخ) گوتفرید لودویک کوزگارتن. خاورشناس نامی آلمانی (۱۲۰۷-۱۲۷۹ هـ . ق. / ۱۷۹۳-۱۸۶۲ م.). وی در آلتن کیرشن متولد شد و در پاریس عربی را از مستشرق معروف «دوساسی» فرا گرفت و ... |
۳۴۳۳۰۲ | یوهان | [ یُ ] (اِخ) گوتفرید وتسشتاین (۱۲۵۶ هـ . ق. / ۱۸۴۰ م. -۱۳۲۳ هـ . ق. / ۱۹۰۵ م.). خاورشناس آلمانی که از طرف کشورش در دمشق کنسول بود و در آنجا عربی را فراگرفت و مخطوطات ... |
۳۴۳۳۰۳ | یوهان | [ یُ ] (اِخ) لودویک برکهارت. خاورشناس و جهانگرد سویسی. به سال ۱۱۹۹ هـ . ق. / ۱۷۸۴ م. در لوزان متولد شد ... |
۳۴۳۳۰۴ | یوهان | [ یُ ] (اِخ) یاکب (یعقوب) رایسکه. خاورشناس و پزشک آلمانی. به سال ۱۱۲۸ هـ . ق. / ۱۷۱۶ م. در زربیج از توابع ساکس متولد شد و در هالهٔ آلمان عربی آموخت و در لیدن تحصیلات خود را تکمیل کرد و ... |
۳۴۳۳۰۵ | یوهانس | [ یُ نِ ] (اِخ) پتروس مانسینگ. خاورشناس هلندی. به سال ۱۳۱۹ هـ . ق. / ۱۹۰۱ م. در آمستردام متولد شد و به سال ۱۳۷۱ هـ . ق. در لیدن درگذشت. نخستین درس خود را در دانشگاه اوتریک هلند به ... |
۳۴۳۳۰۶ | یوهانسبورگ | [ یُ نِ ] (اِخ)ژهانسبورگ. ژوهانسبورگ. شهری در جنوب ترانسوال، در شمال شرقی جمهوری افریقای جنوبی، در ۴۸۰کیلومتری شمال غربی دوربان، که حدود ۱۱۵۲۵۲۸ تن سکنه دارد. مهمترین ناحیهٔ طلاخیز افریقای جنوبی می باشد و مرکز صنعت در آنجاست. |
۳۴۳۳۰۷ | یوهر | [ هَ ] (اِ) یوه. (ناظم الاطباء). |
۳۴۳۳۰۸ | یوهمبه | [ یُ هَ بِ ] (فرانسوی، اِ)(اصطلاح گیاه شناسی) درختی است بزرگ از تیرهٔ روناسیان که در جنگلهای کامرون و در کنگوی فرانسه به حالت وحشی می روید. پوست تنهٔ این درخت به صورت قطعات کم وبیش حجیم در معرض استفاده ... |
۳۴۳۳۰۹ | یوهمبین | [ یُ هَ ] (فرانسوی، اِ)(اصطلاح پزشکی) آلکالوئید حاصل از درخت یوهمبه که دارای اثر تقویت دهندهٔ قوهٔ باه است و از این جهت همراه با موادی که خواص مشابه دارند نظیر فسفور دوزنک و استریکنین مصرف می شود. ... |
۳۴۳۳۱۰ | یوهه | [ هَ / هِ ] (اِ) یوه. (ناظم الاطباء). رجوع به یوه شود. |
۳۴۳۳۱۱ | یووالار | (اِخ) دهی است از دهستان برگشلوی بخش حومهٔ شهرستان ارومیه، واقع در ۱۶هزارگزی خاور ارومیه، با ۱۹۰ تن سکنه. آب آن از شهرچای و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴). |
۳۴۳۳۱۲ | یوونال | [ یو وِ ] (اِخ) ژوونالیس. یکی از شاعران قدیم لاتین است که در هجویات و هزلیات شهرت یافته است. تولد وی به سال ۴۲ ق. م. روی داده و در حین وفات بیش از هشتاد سال داشته است. و رجوع به ... |
۳۴۳۳۱۳ | یوی | [ یَ وی ی ] (ع ص نسبی) منسوب به یاء آخرین حرف هجاء. (یادداشت مؤلف). نسبت به یاء. (تاج العروس). یائی. |
۳۴۳۳۱۴ | یوی | [ یُ وَی ی ] (اِخ) ظاهراً نام مردی است و یویّیّون از اهل ساوه بدو منسوبند و از جملهٔ آنان است نصربن احمد الیویی که حافظ ابوطاهر السلفی بعضی اناشید از وی روایت کند. (یادداشت مؤلف). رجوع به تاج العروس ... |
۳۴۳۳۱۵ | یویه | [ یو یَ / یِ ] (اِ) مصحف یوبه. رجوع به پویه و یوبه شود. |
۳۴۳۳۱۶ | یویو | (اِ) نوعی کشتی کوچک ساحلی. (یادداشت مؤلف). |
۳۴۳۳۱۷ | یویو | [ یُ یُ ] (اِ) (اصطلاح عامیانه) اسباب بازیی است بچگان را و آن مرکب است از دو صفحهٔ گرد قرص مانند حلبی یا پلاستیکی یا چوبی یا جز آن که به وسیلهٔ یک میله (محور) به هم متصل شده اند. ... |
۳۴۳۳۱۸ | یویو | (اِخ) موضعی است که جنگ یویو یکی از جنگهای عرب بدان نسبت داده شده است. (از تاج العروس) (از یاقوت ج ۹ ص ۴۲۱). |