لغتنامه
نمایش ۳۴۲٬۹۳۱ تا ۳۴۲٬۹۶۰ مورد از کل ۳۴۳٬۳۱۸ مورد.
# | مدخل | معنی |
---|---|---|
| ||
۳۴۲۹۳۱ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن داود عینی، ساکن حلب و معروف به شُغْری. مردی فاضل و از شافعیان بود. او راست: ۱ -شرح البهجة در ۸ جلد. ۲ -نظم تصریف العزی، با شرح آن ... |
۳۴۲۹۳۲ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن سرور دویری. فاضل حنفی مصری از مردم دویر از نواحی اسیوط بود. او راست: العقد النضید، منظومه ای است در علم کلام و شرح آن به نام «حلیةالجید بالعقد النضید» که در سال ۱۳۰۲ هـ . ق. ... |
۳۴۲۹۳۳ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن سلیمان بن محمدبن هود، ملقب و معروف به المؤتمن. فرمانروای سرقسطه از پادشاهان طوایف در اندلس بود. در سال ۴۷۴ هـ . ق. پس از مرگ پدر به حکومت رسید. به علوم ریاضی دلبستگی خاصی ... |
۳۴۲۹۳۴ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن عبداللََّه بن قطبة، معروف به ابن قطبة. شاعر بود و روایت حدیث می کرد و عزبن جماعه از وی روایت شنیده است. دیوان اشعاری دارد و در حدود سال ۷۲۰ هـ . ق. درگذشته ... |
۳۴۲۹۳۵ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن عنبة کلاعی، مکنی به ابوالحجاج. پزشک اندلسی اشبیلی بود. در قاهره مسکن گزید و در سال ۶۳۳ هـ . ق. در حدود شصت سالگی در همانجا درگذشت. وی در طب مهارت داشت و از شعر و ... |
۳۴۲۹۳۶ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن محمدبن احمدبن عثمان یمانی زیدی، ملقب و معروف به نجم الدین. مردی فاضل از مردم هجرةالعین یمن بود و تألیفاتی دارد که از آن جمله است: ۱ -الجواهر و الغرر فی ... |
۳۴۲۹۳۷ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن ناصربن خلیفه باعونی مقدسی شافعی صالحی دمشقی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین و معروف به باعونی. مردی دانشمند و فاضل بود. به سال ۸۰۵ هـ . ق. در بیت المقدس به ... |
۳۴۲۹۳۸ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن نصربن سویلم دجوی. از استادان دانشمند الازهر و از فقیهان مالکی بود. به سال ۱۲۸۷ هـ . ق. در دیه دجوة از توابع قلیوبیة به دنیا آمد و در کودکی به سبب گرفتن آبله ... |
۳۴۲۹۳۹ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن یوسف بن کج دینوری، مکنی به ابوالقاسم. فقیه نامی و از امامان شافعی از مردم دینور بود و به قضاوت آنجا رسید و به دست عیاران در همانجا به سال ۴۰۵ هـ . ق. کشته ... |
۳۴۲۹۴۰ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمد علموی. ادیب و شاعر و کثیرالشعر بود. نجم الغزی او را شاعر مکثار بلکه مهذار نامیده و گفته است بیشتر اشعار او جز وزن و قافیه چیزی ندارد. قصاید خود را به مردم می داد ... |
۳۴۲۹۴۱ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن احمد قونوی مولوی رومی، که وی را ازهدی نیز نامیده اند. از فضلای ترک و شارح مثنوی مولوی بود. در زبان و ادب عرب تبحر داشت و در خانقاه بشکطاش آستانه پیر و مرشد مولویه ... |
۳۴۲۹۴۲ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) (۱۲۸۶-۱۳۶۱ هـ . ق.) ابن احمد یوسف، معروف به یوسف احمد. دانشمند آثار اسلامی و از مردم قاهره و نخستین مصری از معاصران است که برای خط کوفی زحمت کشیده و به حل غوامض آن ... |
۳۴۲۹۴۳ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن اسباط. از پاکان و محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده، از آن جمله است: «چشم پوشی از ریاست سخت تر از چشم پوشی از دنیاست. خدایا! مرا خداشناسی عطا کن و امید خویش از ... |
۳۴۲۹۴۴ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن الیاس بن احمد خویی (جوینی) شافعی بغدادی، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن الکتبی و ملقب به نصیرالدین. از پزشکان و دانشمندان علوم دینی و اصول بود. در مدینه به دنیا آمد ... |
۳۴۲۹۴۵ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن علی، ملقب به شهاب الدین و مکنی به ابوالمحاسن و معروف به شواء. شاعر و ادیب و از دوستان ابن خلکان مورخ معروف بود. اصل وی از کوفه و زادگاه و مدفنش حلب بود. دیوان ... |
۳۴۲۹۴۶ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن فرج بن اسماعیل انصاری خزرجی نصری، مکنی به ابوالحجاج انصاری. هفتمین پادشاه از سلسلهٔ «بنونصربن الاحمر» اندلس بود. به سال ۷۳۳ هـ . ق. هنگامی که برادرش محمد کشته شد با او بیعت کردند. سن ... |
۳۴۲۹۴۷ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن یوسف نبهانی. شاعر و ادیب و قاضی بود. در دیه اجزم بنی نبهان از حوالی حیفا در شمال فلسطین و در سال ۱۲۶۵ هـ . ق. چشم به جهان گشود و پس ... |
۳۴۲۹۴۸ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن الدایه. رجوع به یوسف (ابن ابراهیم... ابن دایه) شود. |
۳۴۲۹۴۹ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن الیاس بن یوحنا الدبس. مورخ و محقق نامی و استاد تعلیم و تربیت و رئیس اسقفهای بیروت و ملقب به بطران الدبس بود. تولد و مرگش به سال ۱۲۴۹ و ۱۳۲۵ هـ . ق. در لبنان ... |
۳۴۲۹۵۰ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن الیان بن موسی سَرْکیس. صاحب «معجم المطبوعات العربیة و المعربة» که دارای ده جزء در دو مجلد است. به سال ۱۲۷۲ هـ . ق. در دمشق به دنیا آمد و در کودکی به بیروت رفت و مدت ... |
۳۴۲۹۵۱ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن ایوب بن شاذی، مکنی به ابوالمظفر و ملقب و معروف به صلاح الدین ایوبی. مؤسس دولت ایوبیان بود. رجوع به صلاح الدین... شود. |
۳۴۲۹۵۲ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن ایوب بن یوسف بن حسن همدانی، مکنی به ابویعقوب. متولد سال ۴۴۱ هـ . ق. زاهدی از متصوفه بود. در بغداد تحصیل کرد و در سال ۵۰۶ هـ . ق. دوباره بدان شهر آمد و ... |
۳۴۲۹۵۳ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن برسیای دقماقی ظاهری، ملقب به عزیز و جمال الدین. از پادشاهان چرکسیان مصر و شام بود. رجوع به عزیز شود. |
۳۴۲۹۵۴ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن تاج الدین. معمار اصفهانی و از هنرمندان قرن دهم هـ . ق. بود. زیر طاق بزرگ ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان از آثار اوست که تاریخ ۹۳۸ هـ . ق. دارد. |
۳۴۲۹۵۵ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن تاشفین بن ابراهیم مصالی صنهاجی لمتونی حمیری، مکنی به ابویعقوب. امیر مسلمین و پادشاه مغرب دور و بنیانگذار شهر مراکش است. وی نخستین کسی بود که لقب امیرالمسلمین یافت. یوسف سکه ای ... |
۳۴۲۹۵۶ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن تغری بردی بن عبداللََّه ظاهری حنفی، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین. مورخ و پژوهشگر نامی از مردم قاهره بود. در آن شهر به دنیا آمد و در همانجا درگذشت (۸۱۳-۸۷۴ ... |
۳۴۲۹۵۷ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن حسن بن احمدبن عبدالهادی صالحی، معروف به ابن المبرد و ملقب به جمال الدین. از مردم صالحیة دمشق و از فقهای حنبلی و علامهٔ متفنن بود. آثار سودمندی در زمینه های مختلف از او برجاست که بسیاری ... |
۳۴۲۹۵۸ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن حسن بن بهرام قرمطی جنابی، مکنی به ابویعقوب و معروف به قرمطی. صاحب «هجر» و مرجع قرمطیان در روزگار خود و مردی سخت شجاع بود و وقایع و اخباری از او منقول است. (از اعلام ... |
۳۴۲۹۵۹ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) (۳۳۰-۳۸۵ هـ . ق.) ابن حسن بن عبداللََّه بن مرزبان، مکنی به ابومحمد و معروف به سیرافی ادیب. اصل پدر او از سیراف فارس است ولی در بغداد شهرت یافت. وی چندین تألیف در ... |
۳۴۲۹۶۰ | یوسف | [ سُ ] (اِخ) ابن حسن بن علی رازی، مکنی و معروف به ابویعقوب. زاهد و صوفی و دانشمند و ادیب بود. وی سفرهای بسیار کرد و در روزگار خود شیخ ری و جبال بود و در آن نواحی به زندقه شهرت داشت. ... |