[ یِ تی ] (فرانسوی، اِ)(اصطلاح فیزیک) مغناطیس. جاذبه.
(فرهنگ فارسی معین). || تحت تسلط و
ارادهٔ خود قرار دادن شخص دیگری را
بوسیلهٔ نگاهها و حرکات دست و او را به
خواب مغناطیسی فرو بردن. به خواب
مغناطیسی فرو بردن. خواب مغناطیسی.
(فرهنگ فارسی معین):
به حیرتم ز که اسرار مانیتیسم آموخت
فقیه شهر که بیدار را به خواب کند.
ایرج میرزا.
مرجع: دهخدا، علیاکبر: لغتنامهٔ دهخدا (نسخه دیجیتال، https://dehkhoda.ut.ac.ir ) براساس نسخه فیزیکی ۱۵ جلدی انتشار سال ۱۳۷۷. موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران، ۱۳۹۹.