معنی آکیش
نمایش ۱ تا ۱ مورد از کل ۱ مورد.
لغتنامۀ دهخدا
آکیش
کیش. گویند آهنج بود یعنی باز
کردن و هنج نیز گویند (کذا). (فرهنگ اسدی،
خطی):
توشهٔ خویش زود از او بربای
پیش کآیدْت مرگ پای آکیش.
رودکی (از فرهنگ اسدی، خطی).
چنگ در چیزی زده. درازکرده. (برهان). و رجوع به آگیشیدن شود.
چنگ در چیزی زده. درازکرده. (برهان). و رجوع به آگیشیدن شود.